

اوه رزاموندا ! رزاموندا ! چه شب زیبای فراموشناکردنی! چه خوشبختی بینظیری! انگار فرشتهی ظریف مهربانی با هزار قلب و هزار نور و هزار صدا تدارکش دیده بود. آه رزاموندا ! تو اگر نگاهی بر من بیاندازی، من دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد، دیگر مقاومت توانست نخواهم کرد… رزاموندای من، رزاموندای من، تمام هستی من، تمام زندگی من، تمام و تکتک نفسهای من ارزانی عشق تو… خوشت میآید؟ زمان جوانیهای من بود، وقتی رزاموندا تریستانو را نگاه میکرد، و هر چه رزاموندا تریستانو را بیشتر نگاه میکرد، رزاموندا بیشتر زیبا میشد. #آنتونیو_تابوکی
+۲